یک کتاب خیلی خوب
توی این مدت چند تا کتاب خوندم و خودم رو هم دارم عادت میدم که حداقل هفتهایی دو سه تایی فیلم ببینم. از همهی فیلم و کتابها که بگذرم از یکیشون اصلاً نمیشه گذشت!
چندی پیش «حسین سناپور»، توی وبلاگش کتابی رو معرفی کرد و ناراحت بود از اینکه چند سالییه این کتاب خوب چاپ شده ولی متاسفانه اصلاً دیده نشده. اگه این نویسندهی بسیار خوب و فهیم رو بشناسی و بدونی که بههمین راحتی از چیزی تعریف نمیکنه، بیشتر حریص میشی تا ببینی چه کتابی بوده که حتی سناپور هم ازش تعریف کرده.
انصافاً، «حیاط خلوت» فرهاد حسنزاده یکی از بهترین کتابهایی بوده که توی این مدت خوندم. داستانی که غیرمستقیم درباره جنگ و آدمهای خوب و بدِ باقیمونده از همون دوران حرف میزنه. متاسفانه شرایط به سَمتوسویی رفته که وقتی اسم جنگ میاد آدمها ناخواسته اسلحه دست گرفته و مقابلش جبهه میگیرند ولی جنگِ هشت ساله با عراق، واقعیت تلخییه که در تاریخ این مملکت اتفاق افتاده و چه بهتر هنرمندانی باشند تا بتونند این وقایع رو بهخوبی تبدیل به داستان، فیلمنامه، فیلم و تئاتر کنند.
«حیاط خلوت» داستان چند دوست آبادانی است که بعد از مدتها دوباره توی شهر قدیمیشون دور هم جمع میشن. سالهاست که جنگ تموم شده ولی آشور، جسمی و روحی، هنوز جا مونده توی همون دوران پُر بلا. برخلاف دوستانش که با اولین فشنگ، فلنگ رو بستن آشور اسلحهاش رو گذاشته زیر سرش و هنوز داره میجنگه. اونقدر میجنگه که دیگه فراموش میشه «آشور» رو باید با «آ» نوشت، نه «ع»!
حیاط خلوت / فرهاد حسنزاده / نشر ققنوس / چاپ 1386 / 3800 تومن