ایوانف / امیررضا کوهستانیاینکه من کمتر از فرهنگ و هنر می‌نویسم دلیل بر این نیست که حضور جدی در این عرصه ندارم، البته یه کمی کم‌رنگ‌تر از قبل هستم ولی هستم؛ کما اینکه فرهنگ و هنر مملکت هم مثل بقیه جاهاش، این روزها همچین چیز درست و حسابی برای ارائه نداره.

ایوانفِ امیررضا کوهستانی که مدتی‌یه توی ایرانشهر اجرا میشه و خدا خیر بده عوامل برنامه رو که به علت طولانی بودن کار، آنتراکی بینش گذاشته بودن و همین باعث شد که بدون شرم از بازیگران و کارگردان و نگاه چپ‌چپ بیننده‌گان که می‌تونستند براحتی واژه‌ی نفهمی رو به پیشونی‌م بچسبونن رو وسط کار تَرک کردم!

جداً نمی‌دونم سلیقه‌ی من غیر آدمیزاد شده و یا واقعاً کارها بد شده و من خوشم نمیاد. از خوب و عالی بودن ایوانف زیاد خونده و شنیده بودم ولی حتی این جذابیت رو نداشت که من رو تا آخرش روی صندلی بشونه. توی آنتراکت، ایوانف و داستان و گروهی از دوستان رو ول کردم به امون خدا و صحنه رو ترک کردم تا بیشتر از این نلرزه تن و بدنِ چخوف و داستان به‌روز شده‌اش با دنیای امروز ما!

از اتفاقات خوب این روزها که میشه باهاش پاییز و زمستون رو سر کرد، حضور همزمان دو آلبوم موسیقی از دو خواننده‌ی خوبه.

اولی‌ش که با چند آهنگ خیلی خوب، شب و روزهامون رو ساخته ساعت فراموشیساعت فراموشی / رضا یزدانی رضا یزدانی است. بعد از آلبوم ساعت 25، این‌بار یزدانی با ساعت فراموشی و البته بدون حضور یغما گلرویی کار جدیدی رو با همون سبک راک ارائه کرده و حالا توی این پاییز پُر خیر و برکت که از در و دیوارش برف و بارون می‌باره، میشه شیشه‌های ماشین رو بدیم بالا و یا ام‌پی‌تری رو بذاریم توی گوش‌مون و هم‌قدم بشیم با صدای عالی رضا یزدانی.

چند تا از آهنگ‌های این آلبوم خیلی خوبه؛ خیلی. ولی یه آهنگ داره به اسم ببار برایم که برای من شده جزء یکی از بهترین‌ آهنگ‌هایی که تا حالا شنیدم. یعنی یه آدم چقدر می‌تونه خوب بخونه؟!

اولین آلبوم شهرام شکوهی، مدارا است. آهنگی که شهرام شکوهی با همین آهنگش خیلی زود معروف شد و خوشبختانه بعد از مدتها آلبوم این خواننده‌ی خوش‌صدا هم منتشر شد.

روزهای پاییزی رو میشه با این دو تا آلبوم خوب، بهتر از قبل سَر کرد. امتحان کنید، ضرر نمی‌کنید.