بوی خوب خاطره
تکنولوژی شده آفتِ خیلی از خاطرات خوب و نوستالیژیک ما آدمهایی که داریم بزرگ میشیم و هی نزدیکتر به خط پایان. حالا دیگه به هر سَمت و سوی خونه و زندگی که نگاه میکنی رَد و اثرات پُر رنگی میبینی از همین قرتیبازیهای دنیای تکنولوژی که اومده برای اینکه ما آدمها کمتر کار کنیم و راحتتر زندگی؛ ولی گویا دیزاینرهای عزیز یادشون رفته، قسمتهای مهمی از زندگی ما شرقیها گیره شده به اسباب و اثاثیههای قدیمی.
اگه هنوز خیلی شیک و مُدرن نشدین که توی خونهتون بخاری پیدا بشه و پکیچ، شومینه، اسپلیت یونیت و شوفاژ خونههاتون رو گرم نمیکنه توی این روزهای سرد میتونید حالی کنید با همین بخاریهای گازی.
انگاری هیچ زمستونی بدون بخاری، سَر نمیشه. سرد و یخزده برسی خونه و دراز بشی کف زمین و پُشتت رو بکنی به بخاری و چشمهات سنگین بشه و چُرتی بزنی مرغوبتر از هر خوابی.
برسی خونه و ببینی قابلمهی غذایی روی بخارییه و بوش همهی خونه رو ورداشته. خورشت قرمهسبزی، فسنجون یا قیمه پلوقپلوق میکنه. بوی برنج دُمسیاه اومده تا وسط راهپله. لباسهایی که از سرما و بدون رعایت توصیههای ایمنی پخش شده روی بخاری تا نَمش گرفته بشه و هر نَفسی که میکشی پرتت کنه به گذشتههای دور و نزدیک.
بوی تاید و ریکا و هاله و شوما و یه دنیا خاطره از مادر و پدربزرگ. شال و کلاه و دامن و کتوشلواری که حالا سالهاست به یادگار مونده توی کمد دیواری یا لای رختخواب و شاید هم دیگه رفیق شده با انواع حیوونات و عنکبوتها و تار و پودش رو توی عالم رفاقت سپرده دستِ زمونه و بیدهای نابکار.
توی این روزهای سرد زمستونی با این بخاریها میشه زندگی کرد.