اعتمــاد
اعتماد، داستانِ زندگی انسانِ امروزی است. انسانی که شاید مجبوره هنوز طرفِ مقابلش رو بهدرستی نشناخته، بهش اعتماد کنه. انسانی که مجبوره زندگی کنه با آدمی که شاید هیچوقت نتونه اون رو بشناسه. هرچند راستی، درستی، شناخت و... واژههایی هستن نسبی. کدوم درستی؟ کدوم راستی؟ چه شناختی؟
«اعتماد» نوشتهی «آریل دورفمن» نویسنده، نمایشنامهنویس و روزنامهنگار آرژانتینی که سالها در آمریکا و شیلی زندگی کرده، به ترجمهی «عبداالله کوثری» یکی از کتابهای خوب و غافلگیر کنندهای بود که این چند وقت خوندم.
باربارا از آلمان به فرانسه میره تا توی پاریس دوست پسرش رو پیدا کنه. همهی اروپا درگیر جنگ جهانی دوم هستند. فعالیتهای مخفی و زیرزمینی ادامه داره. نمیشه به هر کس اعتماد کرد. آدمها همهشون مرموز شدن. همهشون دروغگو شدند. بیاعتمادی بین تمامِ شخصیتهای داستان وجود داره. تو نمیدونی کی حقیقت رو میگه و این بیاعتمادی از همون صفحهی اول شروع، و تا آخرِ داستان ادامه داره.
عبدالله کوثری، مترجم قدیمی و کهنهکار، «اعتماد» را یکی از بهترین داستانهایی معرفی کرده که تا بهحال ترجمه کرده. اگه فکر میکنید با یکبار خوندن، متوجه موضوع و روابطِ بین شخصیتها میشید مطمئن باشید اشتباه کردید!
اعتماد / نویسنده: آریل دورفمن / ترجمه: عبدالله کوثری / نشر آگه