ببار برایم
تهران هم بارون بهخودش دید. دیروز، این شهرِ خسته، تَن و بدنی خیس کرد و سَر و صورتی شُست تا کمی این غبار و دوده و خاکستر کمتر بشه.
اونقدر همه چیز عجیبوغریب شده که بارشِ بارون توی فصل زمستون و بهمن ماه، کم از حضورِ غولِ چراغِ جادو وسطِ میدون فردوسی نداره!
دیگه وقتی پراید زپرتی برسه به هیجده میلیون، تو خود بخوان حدیثِ مفصل از این مجمل.
دیروز و دیشب حتماً خیلیها، با چتر و بیچتر توی بارون قدم زدند و عاشقونه سَر دادند، چون رفت تا بارون بعدی که خب معلوم نیست کی باشه.
اینها رو مینویسم برای آیندگان که بدونند روزهایی بود که ما پراید نزدیک به بیست میلیونی سوار میشدیم و آخ هم نمیگفتیم و تنها چند قطره بارون میتونست از خوشی بفرستممون به فضا. بیسفینه، بیسوخت، بیهزینه و بیفتیله.
میخونم این روزها. مگه کار دیگهای هم میشه کرد؟
«گرما زده»۱ مهام میقانی (رمان)، «رگ»۲ یاسمن شکرگذار (مجموعه داستان) رو خوندم و دوست داشتم. «گراف گربه»۳ هادی تقیزاده... باید فضای فانتزی و ادبیات تخیلی رو دوست داشته باشی تا همراه بشی با کتاب و شخصیتها و خب «هومِر و لَنگلی»۴ وقتی اسم دکتروف بهعنوان نویسنده پای کتاب باشه مگه میتونه کار بدی باشه؟
1- گرمازده / مهام میقانی / نشر چشمه / 1391 / 330 صفحه / 8500 تومن
2- رگ / یاسمن شکرگذار / نشر چشمه / 1389 / 78 صفحه / 1800 تومن
3- گراف گربه / هادی تقیزاده / نشر روزنه / 1391 / 300 صفحه / 10000 تومن
4- هومر و لنگلی / دکتروف / مترجم: الهام نظری / نشر افراز / 1391 / 200 صفحه / 8800 تومن
عکس از عکسآباد ـ روزبه روزبهانی