كوير مرنجابتهران اين موقعيت رو داره كه اگه حال و حوصله داشته باشی، با طی حدود چندين كيلومتر در چهار جهت اصلی، به اقليم و شرايط مختلف آب‌و‌هوايی ميرسی كه اصلاً قابل تصوّر نيست. آران بيدگل يه شهر كوچولوهه كه جورايی چسبيده به كاشان. از اونجا 50 كيلومتر رو توی خاكی بری، ميرسی به كوير مرنجاب. طبيعتی فوق‌العاده زيبا و منحصر بفرد كه تو مات و مبهوت و دست به ماتحت، می‌‌مونی كه اين همه زيبايی چه جوری ميتونه توی اين برهوت وجود داشته باشه.

آخر هفته، اين فرصت و افتخار رو داشتم كه در كنار حدود 50 نفر خانم و آقای عكاس كه هر كدوم دوربين و لنزی داشتند اين هــــــــوا، مرنجاب رو ببينم. زياد شنيده بودم در رابطه با اين نقطه‌ی ديدنی كه اين اواخر هم تورهای مختلفِ زيادی آخر هفته‌هاشون رو اونجا می‌گذرونند. پنج‌شنبه صبح با دو تا اتوبوس راه افتيم و البته اونوقدر فِس‌فس كنون رفتيم و اونقدر ‌راه‌‌به‌راه، يكی شاش داشت، يكی گرسنه‌اش بود، يكی تشنه‌اش بود كه قبل از غروب تونستيم چادرهامون رو اَعلم كنيم و عكاس‌های حرفه‌ای به شكار غروب خورشيد، ولو شدند توی كوير.

توی اين كويری كه هيچ سر‌و‌ته‌ای نداشت بعد از اينكه به همت و غيرت دوستان، چادرمون هوا شد، كيسه خواب رو پهن زمين كردم تا از همون توی چادر، به افق‌های دوردست و غروب زيبای خورشيد بنگرم! خيلی دوست داشتم خودم رو تكونی بدم حداقل تا اونجاهايی كه بعضی‌ها ميرن منهم برم ولی فكر كردم خب چه كاريه، كوير كويره ديگه، همه جاش يه ريخت و قيافه‌ است! ظاهراً وجه مشترك همه اونهايی كه برای بار اول به مرنجاب اومده بودن اين بود كه يكی از اعضاء مُسّن خونواده، پدر، مادر، مادربزرگ، به‌شون گفته بود: خـُل شدی، مگه كوير هم ديدن داره؟!

شب كوير هم كه شُهره خاص و عامه و ملت اين همه راه رو می‌كوبند تا برسن اونجا و لِنگ‌هاشون رو، رو به آسمون هوا ‌كنند تا ستاره‌ها رو ببينند و بشمرند، از اونجايی كه من آدم خيلی خوش‌شانسی هستم! محشر كبرايی برپا شد كه ستاره هيچ، شتر و چادرمون رو هم نمی‌تونستيم ببنيم. قطعاً به همون اندازه كه سكوت و آرامش كوير فوق‌العاده زيباست وقتی قهر می‌كنه و قرار ميشه گوشه‌ای از فطرت درونی طبيعت رو به رُخ بكشه، آدميزاد ميخواد قالب تهی‌ كنه از ترس و دلهره.

عصرش كه حدود نيم ساعت طوفان شد و همونجا به گـُه خوردن افتادم و شك نداشتم يه چيزی ميشيم توی مايه‌های اصحاب كهف جوريكه انگار تموم تن و بدن‌م رو سند بالاست كردند. شب‌ش هم كه هوا ابری بود و تو بگو سوسو‌ی يه ستاره! ولی با تمام اين تفاسير و با توجه به اينكه توی تمام سوراخ سنبه‌های برجسته و فرورفته‌ام شن و ماسه رفته و يحتمل حالا حالاها بايد ماسه دفع كنم! توصيه می‌كنم بهيچ عنوان، كوير مرنجاب رو از دست ندين.