به کجا چنین شتابان؟!
«خیانت» در فرهنگ و ادبیاتِ رابطه (بین یک زن و مرد) واژهی قدیمی و غریبهای نیست. یکی از بزرگترین عوامل برهم خوردن یک رابطه، چه در حد دوستی و پارتنری و چه در سطح زناشویی، «خیانت» است. کارشناسان اجتماعی «روابط فرازناشویی» را سومین عامل طلاقِ امروز جامعهی ایرانی میدانند. عاملی که گویا مصرانه در تلاش است تا خودش را به سکوهای بالاتر و کسبِ مدالهای طلا و نقره برساند!
چند وقتی است که در معاشرتهای فامیلی، مهمانیها و گپهای دوستانه، بهطور ناخواسته و بعد از چند دقیقه، صحبت بهطرفِ خیانت و سر در آغلِ دیگری گرم بودن و بهقول آدمحسابیهای جامعهشناس «روابط فرازناشویی» کشیده میشود. آن هم از طرف دوستانِ جوان یا حتی کسانی که سالهاست ازدواج کردهاند و بچههایی در حد دبیرستان و گاه دانشگاه دارند و تصور آن است که پایینتنهی مرد از کارافتاده و زن یائسه شده! و دورنمای زندگیشان حاکی از عشق و محبت بین آن دو نفر است و انگاری زندگیشان همچون میلگرد و بتونآرمه قوام و استحکام زیادی دارد.
هر چند صحبتهای زن و مرد عمدتاً در حد شوخی است و در لایههای سطحی نیز باقی میماند و خیلی زود با چشمغره یا لبخندهای تصنعی طرفین سر و تَهاش، هَم میآید و از آن جایی که وسط مهمانی و قر دادن و خوردنِ چیپس و ماست، فرصت نمیشود این معضل ریشهیابی و بررسی شود و در شرایطِ امروزِ جامعه که زن و مرد و پیر و جوان، با سرعت به طرف کسب روزی حلال! و درآوردن پول و پول و پول از هر کانالی میدوند قاعدتاً کمتر فرصت میشود آدمها ماسکهای صورت و درپوش ذهنشان را بردارند تا هویت و دغدغهی اصلیشان مشخص گردد، بنابرای این مشکل بدون آنکه جواب درست و قانعکنندهای برای آن پیدا شود لاینحل باقی میماند تا خیلی زود تبدیل به فاجعهای شود.
البته در این اواخر، کم هم ندیدم که گاه بحثِ بین زن و شوهر در رابطه با موضوع خیانت و بیاعتمادی و روابط آنچنانی، جدی و تُند و تیز شده و همهی اینها نشان از این واقعیت دارد که قبل از مهمانی و در خلوت، بارها در اینباره صحبت کردهاند و همدیگر را بهنوعی نقد کردهاند و انگشت اشاره و اتهام را به طرف مقابل گرفتهاند که حال فقط گوشهی کوچکی از آن جروبحثها را در کافه و مهمانی و پارک انجام میدهند. هر چند صحبتها برای من که یک دوستِ قدیمی هستم شاید جدید و نو باشد ولی نشانههایی وجود دارد که مشکلِ آنها قدیمی و بسیار جدی است که شاید تا پیش از آن فرصت بروز پیدا نکرده بود.
بنابراین واقعیت آن است که حتی پس از سالها زندگی زیر یک سقف، «خیانت، رابطهی موازی و بیاعتمادی» یکی از دغدغههای مهم و اصلی زندگی بسیاری از آدمهاست. ظاهراً اگر در گذشته اعتمادی وجود داشته، در شرایط فعلی آن اعتماد، بسیار کمرنگ و نَخنَما شده که دیگر قابل اتکا نیست.
در رابطه با خیانت که بهنوعی حال و روزِ بسیاری از مردان، در تمام طول تاریخ مشخص بوده (منظورم این نیست که مرد میتواند و مجاز است خیانت کند.) ولی گویا در زندگیهای امروزی با پدیدهی جدیدی روبرو شدهایم که بهطور خزندهای در حال رشد است و آن زنانِ متاهل (متعهد) است که در برابرِ خیانتِ مردانشان یا تصورِ اینکه همسرشان به او خیانت کرده، به نوعی سهمخواهی و مقابلهبهمثل کرده و روابطی کاملاً آزادانه و بدون چارچوب برقرار میکنند.
اماناللّه قراییمقدم، جامعهشناس و استاد دانشگاه در گفتوگو با روزنامهی «شرق» از انجام بررسی میدانی درباره طلاق و برخی از عوامل آن در سطح برخی از شهرکهای استان البرز و شهرهای اقماری تهران نظیر اسلامشهر و نتایج نگرانکنندهی آن خبر داده و گفته: این بررسی علمی را با کمک دانشجویان انجام دادیم و در مدت شش ماه با حدود 900 خانم مصاحبهای انجام شد. بر این اساس درصد زیادی به داشتن رابطهی نامشروع با افراد غریبه یا حتی برخی از اقوام خود اذعان کردند. همچنین بخشی از این 900 زن داشتن این رابطه را بدون اشکال و حق خود دانستهاند.
مقالهی بسیار خوب امروز (دوشنبه 6 مهر 94) روزنامه شرق قلقلکم داد، حالا که زنگ خطر به صدا درآمده و آمار و واقعیت موجود در جامعهی مبتنی بر روابط فرازناشویی بسیار نگرانکننده شده، کمی در اینباره با هم صحبت کنیم. بنابراین این یادداشت صرفاً طرح موضوعی است دربارهی روابط فرازناشویی و روابط موازی. اینکه ببینیم در رابطههایمان قرار است اخلاق و تعهد تا چه حد وجود داشته باشد و خیانت و رابطهی موازی چرا و چگونه شروع میشود و این طوفان ما را به کدام سمت و سو میبرد.